یه مسافرت کوچولووووو
سلااااااام همسفر خوش سفرم.خوبی مامانی فدات؟ بهت گفتم قراره یه مسافرت کوچولو بریم؟رفتیممممممم 2 شنبه ساعت 10 صبح رفتیم سمت الموت جاده خیلی وحشتناکی داشت بعد 3 ساعت رسیدیم به روستای الموت یه دریاچه بود و چند تا درخت اونطوری که ازش تعریف میکردن نبود هوا هم سرد بود چادر زدیم و ناهارمون رو خوردیم و یه کوچولو استراحت کردیم و برگشتیم به سمت قزوین قرار بود شب الموت بمونیم اما چون از جاش خوشمون نیومد تصمیم گرفتیم با باباجون بریم شمال البته مامانی جون هم همراهمون بود ساعت 9 شب بود که رسیدیم به زیبا کنار و شام خوردیم و رفتیم سوئیت گرفتیم و لالا کردیم و فردا صبح هم رفتیم به سمت بندر انزلی و باباجون گفت بریم مرداب و بعد................. رفتی...
نویسنده :
سیمین
22:12