روزهای قشنگ برفی
سلام گل مامان خوبی نفسمممممم
این روزا هوا خیلی سرده و حسابی برف اومده این اولین برف درست و حسابی بعد از تولدت هست من که عاشق برفم ولی فک کنم دخملم خیلی برف دوست نداره دیروز که برف اومد با مامان جون بردیمت برف بازی با تعجب نگاه میکردی ولی خوشحال نشدی البته هنوز واسه جوجوم برف بازی زوده ایشالا از سال دیگه...........
امروزم که جمعه بود و بابا جون خونه بود صبح من و بابایی رفتیم برغان برف بازی کردیم و جات خالی آش خوردیم و خیلی خوش گذشت ولی همش ناراحت بودیم چرا تو رو نیاوردیم آخه هوا خیلی خوب بود برای همین بعد از ظهر بابا جون گفت آدرینا رو ببریم ددر و منم گفتم بریم خانه بازی کودک که بتونی بازی کنی و خیلییییییی اونجا رو دوست داشتی از دیدن نی نی ها ذوق زده شده بودی و واسه خودت میرقصیدی و این ور و اون ور میرفتی و بازی میکردی و منو بابایی هم همش لبخند رو لبامون بود که به تو خوش میگذره امیدوارم همیشه شاد باشی نازنینمممممممم
دوشنبه هم میخوام ببرمت اتلیه و یه عکس گندههههه ازت بگیرم که برای عید آماده بشه
دوست دارم هستی ماماااااااااااان