آدریناآدرینا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

بهترین هدیه ی زندگی مامان و بابا

3 ماهگی گل نازم

فرشته ی مهربون مامان و بابا اینجا 3 ماهه شده و فکر کنم روز چهارم عید بود و بهترین و خاطره انگیز ترین عید با وجود نازنین تو بود.این عکس همراه بابا جون هست که واقعااااااااااا عاشقته فامیلای بابایی از تبریز اومده بودن و با اونها رفتیم پیک نیک تو هم دخمل خوبی بودی و اصلا اذیتمون نکردی و کلا تو چادر بودی یه موقع سرما نخوری  ...
7 اسفند 1391

4 ماهگی گل نازم

خوشگل مامان روزهای با تو بودن به سرعت میگذره و من دلم برای تک تک لحظاتت تنگ میشه.  این جا 4 ماه از با هم بودنمون گذشته و من به خود میبالم برای وجود تو در کنارمممم روزهای اول تولدت موهای مشکی و خیلی زیادی داشتی اما از 3 یا 4 ماهگی شروع کردن به ریختن   ...
7 اسفند 1391

5 ماهگی گل نازم

عشق مامان 5 ماهه شده و دیگه کم کم داره غذا میخوره و عاشق سرلاک هستی ولی سوپ اصلا دوس نداری تازه نشستن رو یاد گرفتی و میشینی  وقتی این همه تغییر رو تو وجودت میبینم باورم نمیشه یه روزی تو همون آدرینا کوچولو بودی که همش میخوابید. ...
7 اسفند 1391

نیم سالگی گل نازم

هوراااااااااااااااا بالاخره دخترم 6 ماهه شد فک میکردم 6 ماهت که بشه بزرگ میشی و من کارم راحت تر میشه زهی خیال باطل روز به روز شیطون تر میشی و نگهداریت سخت تر اگه مامان جون نبود که از تو نگهداری کنه من واقعاااااااااا نمیتونستم هههههههههه نیم سالگیت یه کیک کوچولو خریدیم و یه جشن کوچولووووووو گرفت یم ...
7 اسفند 1391

7 ماهگی گل نازم

عسل مامانی 7 ماهه شد و یه عالمه شیرین کاری یاد گرفته و عاشق توپ بازی هستی باباجونم وقتی متوجه شد توپ خیلی دوست داری برات 4 تا توپ خوشگل خرید ...
7 اسفند 1391

10 ماهگی گل نازم

بازم رفتیم ددر با خاله سحر و عمو مجید و مامان جونو و من و بابایی رفتیم برغان ناهار خوردیم و برگشتیم دختر کوچولووووووم عاشق ددر هست ولی تا پاش به ماشین میرسه لالا میکنه عزیز دلم ...
7 اسفند 1391

11 ماهگی گل نازم

ماه خوشگلم از خوشگلیت هر چی بگم کمه به نظر من و بابا جون زیباترین دختر روی زمینی  این عکست رو خیلییییییی زیاد دوست دارم وقتی مامان جون میگه چشمات کو این کار رو میکنی الهی من فداااااااااااااااااااااااااات ...
7 اسفند 1391

جشن تولد 1 سالگی عزیز دلممممممممممممممممممممم

گل مامان زندگی مامان بهترین هدیه ی زندگیم 1 ساله شد از چند هفته قبل از یک سالگیت روز شماری میکردم برای تولد 1 سالگیت کلی مهمون دعوت کردم و برات تولد گرفتیم از دیدن اون همه نی نی باهم کلی ذوق کرده بودی مامانم حسابی هم شب تولدت برامون رقصیدی ایشالا 1000 ساله بشی مامان جوووووووووووون ...
7 اسفند 1391

سفر به شمال در 4 ماهگی

اولین سفری که با هم رفتیم لاهیجان بود خونه ی عمه ی باباجون  مامان جون هم همراهمون اومد خیلی خوش گذشت دخمل گلم خیلی خوش سفره و اصلا اذیتمون نکردی هوا هم عاااااااااالی بود ...
7 اسفند 1391