بالاخره موهاتو کوتاه کردم
دخمل مو خرمایی مامانی بالاخره راضی شدم تا ببرمت آرایشگاه و موهات رو کوتاه کنم اخه دوست داشتم موهات سریع تر بلند بشه و دلم نمیومد کوتاهشون کنم اما جدیدا موهات خیلی بد فرم و اشفته شده بود و همهش میرفت تو چشمات و فرفری میشد....
دیشب از باباجونی اجازه گرفتم که ببرمت و موهاتو کوتاه کنم اخه بابایی هم دوس نداشت موهات کوتاه بشه.....
و امروز صبح بردمت آرایشگاه خاله مریم و موهاتو کوتاه کرد و سشوار کشید تو هم اروم نشته بودی و تو آینه به خودت نگاه میکردی
موهات خیلی ناناز شد و مرتب ایشالا زودی بلند میشه موهات خوجل خانوممم
اینم دیشب قبل کوتاهی موهات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی