آدریناآدرینا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

بهترین هدیه ی زندگی مامان و بابا

تعطیلات آخرین روزهای بهار

1392/4/1 12:28
نویسنده : سیمین
325 بازدید
اشتراک گذاری

بهار هم با تمام خاطره ها و لحظه های خوبش تموم شد عزیز مامانی.

این روزا خیلی بد اخلاقی میکنی خدا رو شکر مریضی ت خوب شده اما همش بهونه میگیری و الکی گریه میکنی کوچولوی من....امیدوارم زودی خوب بشی و مث همیشه دخمل مهربون خودم بشی....

5 شنبه شب خونه ی دایی مامانی دعوت بودیم از چند روز قبل برات دنبال کفش و لباس بودم ولی هر چی که میدیدم خوشم نمیومد بیشتر برای دخمل ها پیرهن هست که شما هم زیاد دوست نداری یعنی باهاش راحت نیستی نمیتونی شیطونی کنی......

بالاخره 5 شنبه رفتیم بیرون و یه پیرهن برات خریدم ولی تنگ بود برات کلی حرص خوردممممممممم مامان جون هم زودی رفت لباس رو عوض کنه ولی سایز بزرگ نداشت و برات یه تونیک و شلوارک گرفت و خیلی هم بهت میومد بعد از ظهر هم موقع رفتن خونه دایی من با بابایی برات یه جفت کفش خوجل خریدیم که اولش کلی ذوق میکردی براش البته اون شب تنت یکی از پیرهن هایی که داشتی رو کردم و خیلی خوش گذشت و کلی تو حیاط دایی جون بازی کردی و خوش گذروندی کلی هم نی نی اونجا بود عزیزم...

جمعه برای ناهار هم با دوستای گل مامان و بابا و نینی جوناشون دربند برای ناهار قرار داشتیم

صبح زود بیدار شدیم و کارامون رو کردیم و حاضر شدیم و راه افتادیم

روز خیلی خیلی خوبی بود وبسیار خوش گذشت

به نظرم این بار خیلی شیطونی کردی همش دنبالت بودیم من و بابایی

تو رستوران چند تا حوض و حوضچه داشت که تو و کیان و برسام و پرلا مخصوصا باربد جیگر عاشقش شدین و همش میخواستیم آب بازی کنین فقط کافی بود رومون رو برگردونیم ازتون شیرجه میزدین تو اب

شما هم یکی از جذابیت هایی که دیروز برات پیش اومد این بود که نوشابه رو برداری از تو یخچال و پرت کنی تو خوض و خودتم بری درش بیاریاسترس

خلاصه حسابی آتیش سوزوندین و کیف کردین همیشه به گردش.....

بعد از اونجا هم رفتیم خونه خاله سحر و کل خونش رو زیر و  رو کردی و بازی کردی و برگشتی مامان جونی هم با یه قورمه سبزی خوشمزه ازمون استقبال کرد........

 

عشققققق مامانشههههههههه

 

قاشق پرلا جیگر رو گرفته بودی و به غذاشم ناخونک میزدی هههه

اینم برسام خوشگل و ادری موقع ناهار

ادری منم نوشابه میخوااااااااااام

ل

وای برسام لباست خیلییییییییییییی قشنگهههههه

بارید نرو بالا میفتیااااااااا

بچه ها بیاین بپریم تو آب

نمیاین؟؟؟؟؟من رفتم

کیان جون تو هم بیا بالا پیش من

من و پرلا جووون

من و مامان و بابا

اینم یه عکس دسته جمعی



 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامی رادوین
5 تیر 92 2:17
چقدر عکس هاتون زیبا بودن
قربون این دخمل خوش خنده بشم
چقدر هم ناز به بغل باباش چسبیده

مرسی خاله لیلا جونمممم
اریانا+ مامی
6 تیر 92 11:54
همیشه به گردش . و تفریح آدری خوشگلم



مرسی خاله جونمممممم