روز پدر
امروز سوم خرداد سال 92 و روز پدر هست و بابا جون دومین سالی هست که پدر بودن رو تجربه میکنه و مطمئنا با وجود فرشته ای مث تو بهترین حس دنیا رو داره...
از طرف تو به بابا جونی روز پدر رو تبریک میگم و بهش میگم بهترین بابای دنیااااا دوست داریم و به وجود پدری به مهربونی و خوبی تو همیشه افتخار می کنیم ایشالا همیشه سلامت و شاد در کنار ما باشی...
امروز یه روز خوب و خاطره انگیز بود با دوستای دی ماهی تو و مامان و باباهاشون رفتیم جاده چالوس رستوران ارکیده و روز واقعاااااااا خوبی بود.....
به خاطر اینکه به ترافیک جاده نخوریم ساده 10 راه افتادیم و 11 رسیدیم اما قرارمون ساعت 12 بود برای همین رفتیم سمت سد امیر کبیر و بعد ما هم چون خاله پگاه هم زود رسید با عمو امیر و آرش جونی اومدن کنار ما و یه کم موندیم کنار سد و برگشتیم سمت رستوران....
بعد ما هم کیان و کیاوش و باربد و هامون جونا به همراه مامان و باباهاشون اومدن و کلی گفتیم و خندیدیم و خوش گذروندیم.....
تو رستوران یه خانه بازی کوچولو هم داشت که باباهای مهربون شما رو بردن اونجا و کلی بازی کردین و شما هم چندین بار به همراه بابایی رفتی...
امروز به تو هم خیلی خوش گذشت و همین طور به ما...
برای اولین بار خاله مصی و خاله پگاه رو میدیدم و خیلییییییی خوب و دوست داشتنی بودن حتی از تصوراتمم بهتر.....
بعد رستوران هم رفتیم یه باغ خانوادگی و زیر انداز پهن کردیم و چای و تنقلات و کیک که بابای آرش جون به مناسبت روز پدر گرفته بود خوردیم.....
الانم گل دخترم نشسته و داره فیلم تولد دسته جمعی ش رو نگاه میکنه برای بار صدم عزیزمممممممممممممممم....